آرایشگاه
دیروز به هوای مامانم و نیم ساعته برمیگردم نیکی رو گذاشتم پیش بابام و رفتم آرایشگاه
یه کوتاهی مو ١٠ تومن یه اصلاح ٨ تومن . خیلی بی انصافیه
واسه کارمند جماعت همینم زیاده
برگشتنی یه سر به خونه خاله زهرا زدیم و نیکی خانم بازم دست گل آفرید زد ماهی بلوری عسل رو شکوند و اونو کلی غمگین کرد
به هر حال دیروز آبجی خانم زنگ زده میگه دلم واست سوخت !!!! یه شب نیکی رو زود بخوابون به دوستم میگم بیاد موهات رو رنگ کنه . اون جمله اولش خیلی واسم سخت و عجیب اومد
حالا من آقای همسری رو اونشب چه کنم حتما کلی غر خواهم شنید
منم گفتم ببینم شرایطم چطور میشه خبر میدم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی