بهونه همیشگی
نمیدونم چرا همش باید سر چیزای کوچیک بحث کنیم
امروز خیلی خوشحال بودم ولی حسابی خورد تو ذوقم از یه هفته پیش واسه امروز برنامه ریختیم که با یکی از دوستامون بریم بیرون حالا ساعت ٢ بعد از ظهر اومده میگه نمیریم هوا یه کم بادیه خوب هوای بهاره دیگه اصلا باد نیاد که خیلی گرم میشه همیشه بهانه هست میگه جیبم خالیه من قبول میکنم اما خرجی نداشتیم چون قرار بود اون دوستم (محبوه) همه وسایل عصرونه رو بیاره خیلی عصبانی شدم اما بی هیچ حرفی واسش اس زدم که نمیشه بریم طفلی اونم گفت اشکال نداره ولی خیلی ناراحتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی